سرویس مد و لباس هنرآنلاین: محمد سلیمی اواخر دهه ۷۰ با برنامه "نیمرخ" وارد تلویزیون شد و بعد از آن هم با نویسندگی و اجرا در برنامههای مختلف نوجوان و خانواده به کار خود ادامه داد. او که در سه دوره جشنواره مد و لباس فجر اجرای مراسم اختتامیه را بر عهده داشت، در تلویزیون هم به اجرای برنامههایی با موضوع مد و لباس پرداخت. دغدغههای او در زمینه مد و لباس ایرانی و حضورش در مجامع تخصصی این رشته باعث شده است به عنوان یکی از فعالان عرصه مد ایران شناخته شود. با محمد سلیمی در هنرآنلاین به گفت و گو نشستیم.
شما مجرى رسمى رسانه اى و صحنه اى مدولباس هستید، چگونه مسأله مد و لباس برای شما جدی شد؟
ابتدا دغدغه من برنامه جوان و خانواده بود و چون موازی آن مراسم جشنوارههای مد و لباس فجر را اجرا کردم و در نشستهای مركز پژوهش هاى اتحادیه پوشاک شرکت داشتم، کمکم خلاء رسانهای در این حوزه را احساس کردم. ما در تلویزیون برنامههای سینمایی، ورزشی، تئاتر و... داریم ولی برای مد و لباس که توجه به آن دستور رهبری است و یکی از سه نیاز اصلی بشر است برنامهای نداریم. این موضوع در دو سه سال اخیر برایم جدیتر شد و به همین دلیل در سالهای آخر حضورم در برنامه خانواده از كارشناسان و طراحان لباس دعوت میکردم که خیلی مورد استقبال قرار میگرفت. بعد از آن برنامه لباس ایرانی را در شبکه 3 کار کردیم که قرار بود روند مد و لباس ایرانی را نشان دهد. اما بعد از ١٨ قسمت به دلایل تقریبا نامعلوم حداقل سی قسمت تولید شده باقیمانده آن متوقف شد. در کنار آن در شبکههای مختلف جایی به مد و لباس اختصاص پیدا کرد و در برنامههای شهرآورد، لباسهای ما و... بخشی یا هفته اى به این موضوع اختصاص پیدا کرد. این برنامهها به شکل تعاملی اجرا میشد و از مردم میخواستم عکس لباسهای مورد علاقه خود را بفرستند و دلیل آن را توضیح دهند. مردم هم پیام میدادند و خیلی به آن توجه داشتند. این روند برای من به جایی رسید که با توجه به خلاء رسانهای، در حوزههای صحنهای و رسانه به صورت جدی و تخصصی پیگیر بودم تا با احساس مسئولیت و دغدغه دوچندان، در تلویزیون و روی صحنه آنچه مردم میخواهند و در ویترینها دنبال آن هستند را پیدا کنم و نشان دهم.
چه کسانی مخاطب یک برنامه مرتبط با مد و لباس هستند؟ نیاز اولیه ما در ساخت برنامه مد و لباس برای مخاطب عام یا خاص است؟
برنامههای بیشماری با سوگیرى براى پیام گیران در طیف هاى مختلف میتوان داشت. در پژوهشهای خود متوجه شدیم در شبکههای فشن دنیا 46 مدل برنامهسازی و آیتمسازی وجود دارد که حداقل 20 نمونه آن قابل ایرانیزه شدن است. متاسفانه عدهای این را به معنای کپیبرداری میدانند اما نشان دادن استعدادها، صندلی داغ و... از گونههایی است که استاندارد برنامهسازی هستند. در فشن هم همینطور است و آیتمهای گستردهای وجود دارد. در حوزه مخاطبشناسی هم یک برنامه مد و لباس میتواند هر سرفصل را به یک بخش اختصاص دهد، مثلا حوزه کودک، لباس خانه، عرف پوشش، مد، طراحی و فشن ایرانی و جریان ترویجی فشن ایرانی مسائل قابل بحث هستند. در واقع براى مخاطب بنا بر اهداف اتاق فكر رسانه اى آن، برنامه میسازند. بنابراین به جای برنامههای نامرتب و هر از گاهی، باید یک شبکه ثابت یا یک برنامه ثابت هر روزه برای مد و لباس داشته باشیم که آیتمهای محتوایی تخصصی مشخص داشته باشد تا همه نوع مخاطب بتواند همراه آن باشد. بعد از چند سال ناخودآگاه به سمتی میرویم که تشکیلاتی برای مد و لباس راهاندازی کنیم و روندی در تلویزیون اتفاق بیفتد که روزانه یک ساعت برنامه داشته باشد و به سمتی میرود که یک ویترین رسانهای برای ارتباط و تعامل واقعی باشد.
باتوجه به تجربه همكارى با تهیه كنندگان مختلف از زمان نیمرخ تا سیماى خانواده فكر مى كنید حالا تهیه کنندگان و عوامل چنین برنامهای باید خودشان متخصص باشند یا از افراد متخصص استفاده کنند؟
من با حالت دوم موافقم. تهیه کننده باید یک فرد کار بلد رسانهای و باهوش باشد. باهوش کسی است که وقتی یک برنامه تخصصی را شروع میکند کارشناس، مشاور و متخصصانی بیاورد که یک اتاق فکر به عنوان منبع تغذیه برنامه ایجاد کند. اما خیلی وقتها این اتفاق نمیافتد. کارگردان هم باید مدیای امروز را بشناسد. مدیای امروز رنگ و ریتم است و در هر برنامهای مخاطب قبل از اینکه حرف مجری را بشنود ابتدا لباس و جنبه بصری صحنه را میبیند و بعد کلام مجری شنیده میشود. در موضوع مد توقع مخاطب بیشتر است و این نکته چند برابر اهمیت پیدا میکند. در برنامه مد بیشتر از هر برنامه دیگری باید به صحنه، لباس و مجری توجه شود،
ایدهآل ما این است که شبکهای برای مد و لباس داشته باشیم، اما جریان مد و لباس کشور ما چقدر قابلیت دارد که خوراک محتوایی برای این شبکه تامین کند؟
این کار زمان میبرد ولی از جایی باید شکل بگیرد، مثل خیلی از جریانها مانند شبکه ورزش که به مرور شکل گرفت. به نظر من ظرفیت و پتانسیل این کار وجود دارد چون هم خروجی نسبتا خوبی از دانشگاهها میبینیم و هم در عرصه تولید، صنعت، نساجی و... افراد باسواد و توانا مشغول کار هستند، ولی تا رسانه نباشد هیچ اتفاقی نمیافتد. دغدغههایی که این افراد دارند در رسانه بیشتر دیده میشود و ویترین آنها از مغازه به تلویزیون میآید. پس دغدغه طراح و تولیدکننده عوض میشود و افزایش پیدا میکند و سرانجام خانواده مد و لباس به معنای واقعی شکل میگیرد.
به نظر شما امروزه صنعت مد در ایران با چه مشکلاتی مواجه است؟
نکته اول این است که بیشتر طراحان ایرانی و فارغالتحصیلان دانشگاه از تکنولوژی عقب هستند و نمیتوانند برای اجرای طرح خود از کامپیوتر استفاده کنند. بنابراین خلاءهای آموزشی داریم و سر فصلهای آموزشی در دانشگاهها کهنه است. دوم اینکه طراحان ما معمولا حس شخصی خود را طراحی میکنند و شناختی از بازخورد آن طرح در اجتماع ندارند. یک طرح انتزاعی هنری با حس شخصی و بدون تحقیق ارائه میدهند، در صورتی که جریان مد و لباس پیش از آنکه هنری باشد یک مسیر فرهنگی است. در این شرایط تولیدکننده که با فروش محصول سر و کار دارد و میداند چه طرحی قابل استفاده است، طرح انتزاعی را کنار میگذارد و سراغ طرح دیگری میرود، پس آن اتفاقی که باید، نمیافتند. طراحی لباس ایرانی به معنای بته جقه و فرشپوشی نیست. قرار نیست حتما روی لباس مردم نقوش نوستالژیک و یادگاری پدربزرگ و مادربزرگ باشد. باید مردم یک حس خوب شرقی از لباسی که در این دوره میخواهند بپوشند به دست آورند و یک نوجوان دهه هفتادی هم باید آن را دوست داشته باشد. در فرهنگ ما عناصر پوششی متنوعی وجود داشته که باید آنها را دوباره زنده و استفاده کرد.كِئِرِت مال ماست كه به فرنگى شده است كروات! نباید از داشتههای گذشته چشم بپوشیم، اما باید چیزهای جدیدی خلق کنیم و آنچه نسل امروز ما در مشاغل مختلف به آن نیاز دارد را ارائه دهیم.
شما خودتان هم از نسل امروزى ها هستید. این لباس مناسب نسل جدید چگونه میتواند تولید شود؟
طراحی لباس فقط به نقش و تصویر آن محدود نیست، بلکه در الگوها، پارچه و مواد اولیه هم باید تغیراتی به وجود آید. مهمتر از همه اینکه طراح لباس، نقاش نیست. طراح جستجوگر است و باید ببیند مردم چه چیزی را میپسندند. او باید جامعه را محک بزند و شاید بعد از دو سال بررسی کردن، طرحی ارائه دهد که 5 سال دیگر به نتیجه برسد. در فشنشوهای دنیا چیزهای عجیبی میبینیم که دلیل و کارآیی آن را متوجه نمیشویم، اما آنها فشن شوی واقعی هستند که برای خریدارهای بزرگ، پژوهشگران و نخبههای هر شاخه برگزار میشود تا آن افراد حس خود را نسبت به آن تصویرهای انتزاعی بگویند. ما با دیدن این نمایشها فکر میکنیم فشن یعنی انجام کارهای عجیب، اما طراحان لباس با این کارهای عجیب ذائقه مردم را امتحان میکنند و تحقیق میکنند تا در افقی بلند مدت، آن را به شکلی دیگر در لباس استفاده کنند. اما در کشور ما چنین شرایطی وجود ندارد. از سال گذشته تا حالا چندین شو رسمی لباس برگزار شده است. باز شدن فضا خیلی خوب است اما باید استانداردهایی هم برای این کار وجود داشته باشد. اگر قرار است یک جریانسازی مد اسلامی- ایرانی راه بیاندازیم باید بدانیم روی صحنه باید چه اتفاقی بیفتد و برای چه مخاطبی ارائه شود. باید ببینیم فشنشوهای ما از نظر تاریخ برگزاری چه استانداردی داشته و اصلا بر اساس چه نیازسنجی هفته مد برگزار میکنیم؟ آثار برای چه کسانی نمایش داده میشود و از آن مخاطب چه خروجی گرفته میشود. در هفته مد باید برندها را به فروشندگان قوی یا به سرمایهدارن معرفی کنیم، نه اینکه با چند مزون یا برندهای کوچک یک فشن شو راه بیفتد.
دقیقا به همین دلیل هفتههای مد ما بازدهی ندارند، چون نمایش لباسهای یک مزون با کارهای خاص و محدود برای تولیدکننده فایدهای ندارد. پس نتیجه ترویجى از فشن شوها به دست نمیآید.
با نگاه همیشه خوشبین و دغدغه مندم مى گویم نمیتوان گفت این کار بینتیجه است چون در مرحله اول قرار است یخ دیدن لباس ایرانی روی صحنه ایرانی باز شود. مثل سالها پیش که نوعی از موسیقی زیرزمینی بود و حالا روی زمین اجرا میشود. این اتفاق فتح باب خوبی بود اما باید به سمتی برویم که کارها تخصصیتر شود تا به جواب برسیم. بعد از برگزاری چهار دوره جشنواره مد و لباس فجر وقت آن است که به نتیجهای برسیم و کارها فقط در حد نمایش نباشد. در آخرین دوره جشنواره فجر از یک از یک پوشش جدید براى بانوان رونمایی کردیم اما متاسفانه هیچکس از تولیدکنندگان فعلا آن را تولید نکرده است. جشنواره فقط به عنوان یک جشن برگزار نمیشود و فشنشو هم فقط برای تماشا کردن لباس نیست. گرچه مد معمولا از مردم سرمایهدار به طبقات پایین میرسد، اما در مد ایرانی باید لباسی طراحی شود که مردم مختلف بتوانند آن را با حس خوب بپوشند.